با سلام

تمامی مطالب این وبلاگ کاملا انفرادی می باشد از جایی کپی نگردیده است،این وبلاگ تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و شئونات اسلامی را رعایت می کنید.

باتشکر از شما دوست هنر دوست که قوانین سایت را زیر پا نمی گذارید.

رامین حسنی مسئول انجمن چشمه چنار قائمیه

شایان هوشمندی مدیر وبلاگ

www.kola_shoping.esam.ir

دیشب از هجوم این همه درد به خود ادراری رسیدم

رامین حسنی

کسی از گوشه ای مشغول به من می خندید

از فرط جنون خندیدم

سوگند هنوز یاد نگشته را از سر برون می دادم

می سوزاند به طریقش دل ما را

می سوخت خودم و جدم و جد پدرم را

از سکوتم به سخن رفتم و داد تنم بوی خون

از حد که گذشت

داد سرم رگ نازم به جلاد و تهی گشت پوکه ی عمرم

رامین حسنی

سوختن من از من نیست

ساختنم به اجبار

گشاده روییم از تلخی و سکوتم از تنهایی

دلم سوخت از 30کیلومتری که یک ساعت و نیم طول کشد

دلم سخوت از کرم ضد آفتابی که سوزاندم

دلم سوخت از گوگلی که بعد از 45دقیقه لود نشد

سوختم از کل کلافه

رامین حسنی

سکوت سرد و سطحی من از تلخی نرسیدن به آرزوهای دیروز!مقصر آفریننده ی این افکار است.

رامین حسنی

سلام

این لینک آخرین کار رامین حسنی

شیرگاز

http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=683d0071f9f446ce6a09bfd68d2500d1

چه قدر این روز ها دلم تنگ است
احساسم از سنگ است
آواره و بیهوده دنبال باهوده در این دنیای پاره سنگی
عقلم از گچ پر شده
دل خونم از خاک لبریز شده
وجودم تهی شده از پوکه ی تنهایی هایم
سخت است
سخت
مقصدمان خاک
لباسمان کفن سیاه
مصیرمان پر از دلتنگی های لحظه ای
سکوتمان تلخ تر از فریاد
دهانمان گل گرفته
چشمانمان بسته
جسممان خسته
.
.
...
رامین حسنی

شاهدخندیدن کسی از گوشه ای مشغول به خود می بودم

ازفرط جنون خندیدم

سوگندهنوزیادنگشته را از سر برون می دادم

می سوزاند به طریقش دل مارا

می سوخت خودمن و جدم و جد پدرم

از سکوتم به سخن رفتم داد تنم بوی خون

از حدکه گذشت داد سرم

رگ نازم  به جلاد

و تهی گشت پوکه ی عمرم

*رامین حسنی،a-one*

قفل بی کلید رگ اعصابم با برق نگاه تو شکست

عمر ناچیز دلم اندازه یصحبت یکجفت دلال مرگ

چون بخار روی شیشه

از هوای پریدن پر بود

تا که ترکید

همچون سادگیگذر یک مرد از عرض تقاطع دو جاده

انتهای نهایتم نقطه ی سر خط بود که نوشت

نه اونقدر دارم که لایه ابر ها باشم نه اونقدر بی کسم که تو کف پیتزا باشم

بی دلم و رها از همه

حتی

در دوری پشت هیچستان

-رامین حسنی،a-one-